روزها رفتند و
رفتیم و
گذشت
آه، آری زندگی افسانه بود
خاطری از خاطراتی مانده جا
تار مویی،
در کنار شانه بود ...!!
"حسین پناهی"
پرواز هیچ پرنده ای را
حسرت نمی برم
وقتی قفس
چشم های تو باشد ....
"رضا کاظمی"
مانده ام چگونه تو را فراموش کنم
اگر تو را فراموش کنم
سالهایی را نیز که با تو بوده ام،
فراموش کنم
دریا را فراموش کنم
و کافه های غروب را
باران را،
اسب ها و جاده ها را
باید دنیا را،
زندگی ام را
و خودم را نیز فراموش کنم
تو با همه چیز در آمیخته ای !
"رسول یونان"
به ارتفاع ابدیت،
دوستت دارم
حتّی اگر
به رسم پرهیزکاری های صوفیانه
از لذّت گفتنش،
امتناع کنم ....!
"مصطفی مستور"
توی قرآن خوانده ام ...
یعقوب یادم داده است ...
دلبرت وقتی کنارت نیست،
کوری بهتر است ...!!
"حامد عسکری"
پنجره را باز کن
و از این هوای مطبوع بارانی
لذت ببر ...
خوشبختانه باران،
ارث پدر هیچکس نیست ...!!
"حسین پناهی"
بهار،
گل نیست
شکوفه نیست
نه سبزه و
نه سفرۀ هفت سین.
بهار،
تویی که هر سال
تکرار می شوی
تکراری اما، نه !
"رضا کاظمی"
اشتباه می کنند بعضی ها
که اشتباه نمی کنند !
باید راه افتاد؛
مثل رود ها که بعضی به دریا می رسند
بعضی هم به دریا نمی رسند
رفتن،
هیچ ربطی به رسیدن ندارد ...!!
"سید علی صالحی"
به خاطر مردم است که می گویم
گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار،
دنیا
دارد از شعرهای عاشقانه تهی می شود
و مردم نمی دانند
چگونه می شود بی هیچ واژه ای
کسی را که این همه دور است
این همه دوست داشت ...!!
"لیلا کردبچه"
با هر چه عشق
نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود
راه تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست
که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو
می توان گشود.
"محمدرضا عبدالملکیان"
بی تو زردم بخدا
پره دردم بخدا
صد بهارم که بیاد
سرد سردم بخدا....
بی تو چه
فرقی میکنه بهارباشه یا پاییز
من زرد زرد زردم
افتاده ام من بر خاک راهت
شاید بیفتد بر من نگاهت...
مه آسای من
با تو نفس میکشم
همه هستی من تویی
بگو که بگذرد صد فرودینم